ریاضیات عزیز |
[ پنج شنبه 91/1/31 ] [ 11:35 عصر ] [ علی قلاسی ]
[ نظر ]
غنچه امید یاد ایامی که سهمی از ریاضی داشتیم
کمند حساب و جبر جانا همه هستی ات بیارا
منحنی قلب من به انتگرال عشقت چون رسیدم بی نهایت شد
برچسبها: [ پنج شنبه 91/1/31 ] [ 9:13 عصر ] [ علی قلاسی ]
[ نظر ]
چرخش گیسوی تو منحنی قد من، تابع گیسوی توست برچسبها: [ چهارشنبه 91/1/23 ] [ 12:5 صبح ] [ علی قلاسی ]
[ نظر ]
خواب ریاضی
باز هم خواب ریاضی دیده ام
خواب خط های موازی دیده ام خواب دیدم خوانده ام ایگرگ زگوند خنجر دیفرانسیل هم گشته کند از سر هر جایگشتی می پرم دامن هر اتحادی می درم دست و پای بازه ها را بسته ام از کمند منحنی ها رسته ام شیب هر خط را به تندی می دوم گوش هر ایگرگ وشی را می جوم گاه در زندان قدر مطلقم گه اسیر زلف حد و مشتقم گاه خط ها را موازی می کنم با توان ها نقطه بازی می کنم لشکر تمرین دارم بیشمار تیغی از فرمول دارم در کنار ناگهان دیدم توابع مرده اند پاره خط ها، نقطه ها، پژمرده اند در ریاضی بحث انتگرال نیست صحبت از تبدیل و رادیکال نیست کاروان جذر ها کوچیده است استخوان کسر ها پوسیده است از لگ و بسط نپر آثار نیست رد پایی از خط و بردار نیست هیچکس را زین مصیبت غم نبود صفر صفرم هم دگر مبهم نبود آری آری خواب افسون می کند عقده را از سینه بیرون می کند مردم از این y,x داد، داد روزهای بی ریاضی یاد باد برچسبها: [ چهارشنبه 91/1/23 ] [ 12:0 صبح ] [ علی قلاسی ]
[ نظر ]
تابع عشق تابع عشق تو را دامنهاش پیدا نیست یکبهیک هست ولی بهر دلم پوشا نیست برچسبها: [ سه شنبه 91/1/22 ] [ 11:31 عصر ] [ علی قلاسی ]
[ نظر ]
کوچه بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم برچسبها: [ جمعه 91/1/18 ] [ 2:2 عصر ] [ علی قلاسی ]
[ نظر ]
|